- شعاع السلطنه(شُ عُسْ سَ طَ نَ)
ملک منصور (میرزا) بن مظفرالدین شاه، از رجال دورۀ اخیر قاجاریه (نیمۀ اول قرن 14 هجری قمری). وی در زمان سلطنت پدر والی فارس بود و در نهضت مشروطه ابتدا با آزادی خواهان همراهی کرد. (فرهنگ فارسی معین)
معنی شعاع السلطنه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(شُ عُس سَ طَ نَ / نِ)
لغت نامه دهخدا
از شاهزادگان نامور عصر قاجاریان بود. مولف مجمعالفصحاء نویسد: شاهزاده حسنعلی میرزا ونوۀ فتحعلیشاه قاجار که مادرش دختر جعفرخان بن قادرخان عرب حکمران بسطام بوده است و برادر کهتر شاهزاده حسینعلی میرزا فرمانفرمای فارس است. سالها در دارالخلافه در دربار فتحعلیشاه بود تا اینکه حاکم دارالخلافۀ تهران گشت و چون خوانین خراسان آشوب کردند برای سرکوبی و استمالت به خراسان رفت و زد و خوردهایی با افاغنه نیز داشت و زمانی حکمران کرمان بود و پس از مرگ فتحعلیشاه اطاعت سلطان محمدشاه ننمود و به شیراز فرار کرد اما او را دستگیر و کور کردند. مدتی در تبریزو تهران به سر برد و در سال 1270 هجری قمری درگذشت. گاهی شعر میسرود و شکسته تخلص میکرد و ممدوح الفت کاشی بود. (از مجمع الفصحاء ج 1 ص 35 و الذریعه ج 9)
(حُ سِ دِ شَ عُسْ سَ طَ نَ)
لغت نامه دهخدا
دهی است جزءدهستان غار بخش ری شهرستان تهران. واقع در 2هزارگزی شمال ری، سر راه شوسۀ تهران به ری. ناحیه ای است درجلگه ولی معتدل. دارای 239 تن سکنه میباشد. فارسی زبانند. از قنات مشروب میشود. محصولات آنجا غلات، صیفی، سبزیجات، چغندر قند. اهالی به کشاورزی گذران میکنند. راه ماشین رو میباشد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
(مَ)
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان غار است که در بخش ری شهرستان تهران واقع است و 288 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)